loading...
کلبه ی من و تو
admin بازدید : 3 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)
تلفن همراه پیرمردى که توى تاکسی کنارم نشسته بود. زنگ خورد

پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان از جیبش درآورد/هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد...

نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند./رو به من کرد و گفت:
... ببخشید آقا، چه نوشته؟

گفتم نوشته.."همه چیزم"
پیرمرد: الو، سلام عزیزم...
یهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام و لبخندى زیبا و قدیمى به من گفت:
همسرم است
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 72